یک فنجان شعر
چشمها میشویند / دردهای غم هجران تو را
چشمها بیزارند / از هوای تب شعر / از هوسهای بلند
از نگاه گل رز / که به خود میپیچد...
*****
عشق بازیچه نبود / مهرهای بود فقط
به نظر در دل گردنبندش
*****
ماهی برکه عشق / از غم تنهایی
به تسلای دلش دائماً میرقصید
به چه اندازه گناه؟ / خسته از هر چه سراب ...
*****
ما نشستیم پریشان/ لب شطی تشنه
ماهیان میرقصند / با کدامین شادی؟
با کدامین آهنگ ؟/ به چه سازی تو بگو
این چنین میرقصند...؟
*****
آه ای کاش که ماهی بودم / کاش میرقصیدم
بخدا ماهی ها/ در غم غیبت آن یار که میخواهندش
با هزاران امید/ باز هم میرقصند...
نظر شما